سادگرو (زندگینامه)

سادگرو (زندگینامه)

از شهره خراسانی در
Number of replies: 0

بیوگرافی سادگورو

جاگی واسودو (Jaggi Vasudev؛ زادهٔ ۳ سپتامبر ۱۹۵۷) یک یوگی و عارف اهل هند است. او عموماً با نام سادگورو شناخته می‌شود

جاگی لیسانس زبان انگلیسی را از دانشگاه میسور اخذ و از سال 1982 در جنوب هند یوگا تدریس می کند. وی در سال 1992 بنیاد ایشا را در نزدیکی کویمباتور که مرکز آشرام و یوگا در زمینه های مختلف معنویت، آموزش و محیط زیست فعالیت داشت را تاسیس کرد.واسودو نویسنده کتاب راهنمای یوگی برای شادی ست.                                                                       

وی در اجلاس صلح جهانی هزاره ملل متحد، مجلس اعیان پارلمان بریتانیا، موسسه فناوری ماساچوست و موسسه بین المللی توسعه مدیریت سخنرانی کرده است. او همچنین در مجمع سالانه اقتصاد جهانی در سالهای 2017،2007 و 2020 سخنرانی کرده است.

وی دومین جایزه غیرنظامی هند padma Vibhushan (پادما ویبوسان) را به دلیل مشارکت در رفاه اجتماعی در سال 2017 از دولت هند دریافت کرد.

 

اوایل زندگی

چاگی واسودو در 3 سپتامبر 1957 در میسور کازناتاکا در یک خانواده تلوگو زبان متولد شد. او 2 برادر و 2 خواهر داشت و جاگی آخرین فرزند بود. مادرش سوشیلا واسودوف خانه دار و پدرش B.V Vasudev به عنوان پزشک در بیمارستان راه آهن میسور کار میکرد. به دلیل نوع شغل پدرش اغلب خانواده نقل مکان میکردند. او مدت کمی در شیموگا، چیگا بالاپور و گونتاکتا زندگی کرد و مجدد در سال 1969 با خانواده به میسور بازگشتند.

واسودو در اوایل زندگی خود تمایل زیادی را به طبیعت نشان می داد. وی در کودکی وقت خود را به زندگی در جنگل و نحقیق در مورد مارها و نگهداری از آنها به عنوان حیوان خانگی پرداخت.


تحصیلات

واسودو پس از گذراندن دوره تحصیلی درمدرسه نمایشی، پیش دانشگاهی میسور و مهاهانا با وجود مشکلات مالی در پرداخت شهریه با مدرک لیسانس انگلیسی از دانشگاه میسور فارغ التحصیل شد. علی رغم خواسته خانواده با ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس، وی از این کار امتناع ورزید و در مقابل به تجارت روی آورد.

معنویت

او در سن 13 سالگی یوگا را از مالادیعالی راغاوندرا آموخت و در دوران جوانی بدون داشتن آرزوهای معنوی به تمرین آسانا و پرانایاما ادامه داد. در 23 سپتامبر 1982 در سن 25 سالگی از تپه چامرندی بالا رفت و  بر روی صخره نشست. 6 هفته پس از آن او برای به دست آوردن تجارب عرفانی ناچار به سفرهای متعدد شد و کسب و کار خود را به دوست خود واگذار کرد. بعد از یکسال سفر و مدیتیشن، او تصمیم گرفت تا یوگا را برای اشتراک گذاری (انتقال) تجربه درونی خودش آموزش دهد.

او اولین کلاس خود را سال 1983 در میسور و تنها با 7 نفر شرکت کننده آغاز کرد. با گذشت زمان در سراسر کارناتاکا و حیدرآباد کلاسهای یوگا را  برگزار کرد و این مسافت را با موتور طی می کرد. او در آخرین روز برگزاری کلاس خود تمام منافع (عواید) و مجموع دریافتی های خود از دانش آموزان را به خیریه های محلی اهدا می کرد.

خانواده

اصل و نسب خانواده جاگی از طرف مادری به امپراطوری کریشاندورایای ویجایاناگارا بر می گردد. مادربزرگ پدری وی (کونتامما) در کودکی وی تاثیر بسیاری گذاشت. وی که کونتامما نام داشت معبدی بنا کرد. اما به دلیل خنده بلندش و عدم احترام به قراردادهای اجتماعی به ویژه در عبادت و دین معیارهای جامعه را غیرعادی می دانست. واسودو با علاقه به خاطر می آورد که چگونه داستانهای او هنگام خواب او را مشغول می کرد و چگونه شیوه پرشور پرستش او را مجذوب خود می سازد.

در خانه پدربزرگش بود که واسودو برای اولین بار با مالادیعالی راغاوندرا که از او یوگا آموخته بود آشنا شد و ارتباط برقرار کرد.

وی در سال 1984 پس از کلاس یوگا در میسور با ویجیاکوساری معروف به ویجی آشنا شد. ویجی پیش از این طلاق سختی را پشت سر گذاشته بود. آنها پس از یک رابطه عاشفانه کوتاه تصمیم گرفتند تا در سفر به آبشار ایروپو در ماهاشیواتری فوری ازدواج کنند. ویجی و مادر واسودو با یکدیگر ارتباط دوستانه و نزدیکی برقرار کردند مادر واسودو در سال 1989 بر اثر نارسایی کلیه درگذشت. واسودوف و کوماری در سال 1990 صاحب یک دختر به نام  Radhe jaggi شدند. کوماری در همایش بزرگ یوگای واسودو در 22 ژانویه 1997 جان سپرد.

دختر واسودو  و کوماری زاده 1990 یک رقصنده آموزش دیده می باشد. وی با سندیپ نارایان خواننده کلاسیک مستقر در چنای در سال 2014 ازدواج کرد.

تجارت و مسافرت

به گفته واسودو انگیزه اصلی او برای ورود به تجارت تامین تمایل او به سفر و کارش بود. یکی از جاهای مورد علاقه وی که بسیار به آنجا رفت و آمد می کرد تپه چاموندی بود که اغلب شب ها را آنجا می گذراند. در یکی از این ماجراجویی ها او تصمیم گرفت که از شیب تپه ها و صخره ها و درختان بالا برود که همین امر موجب شکسته شدن انگشت حلقه اش گشت. او همچنین برای موتورسواری با دوستان خود زمینی را به مساحت صد هکتار جایی که هیچ محدودیت قانونی وجود نداشت تدارک دید. این ایده هرگز عملی نشد و واسودو اعتراف کرد که نتوانست نقشه خوبی را اجرا کند. علاوه بر این او با موتورسیکلت خود در داخل و اطراف میسور و هند سفر میکرد. او پاسپورت نداشت و به همین دلیل در مرز متوقف شد.



اولین تجارت او یک مرغداری (دام و طیور) در منطقه ای دور افتاده در میسور بود. دلیل این انتخاب رونق گرفتن این شغل در آن زمان بود. او مزرعه خود را با پول قرضی تاسیس کرد و به دلیل مشکلات و محدودیت های مالی ساختمان مزرعه و قفس پرندگان را تا 6 ماه خودش می ساخت. در طول ساخت مزرعه او به آجرسازی مشغول شد و خیلی زود این کار را به عنوان شغل دوم خود انتخاب کرد. با وجود اینکه خانواده وی کار او را اتلاف وقت می دانستند خیلی زود مزرعه به سودآوری رسید. اداره مزرعه و کلیه مشاغل مربوطه روزانه 4 ساعت از وقت او را اشغال میکرد. بقیه اوقات او صرف نوشتن شعر، خواندن، شنا و استراحت می شد. اگرچه واسودوف از سن 13 سالگی آسانا و پرانایاما تمرین میکرد اما در زمان کار مزرعه داری مدیتیشن را به صورت ثابت آغاز کرد.

سومین تجارت او یک شرکت ساختمانی به نام Buildurils بود. واسودو در پاسخ به سوالات دائمی بستگان خود در مورد چگونگی فعالیت در مرغداری و سپس وارد شدن به صنعت ساختمانی بود این جواب را میداد که این شرکت را با همکاری دوستان خود که مهندس عمران حاذقی بودند راه اندازی کرده است. اگر چه واسودو هیچ آموزش مهندسی آکادمی نداشت (تحصیلات دانشگاهی) اما او از تجربیات به دست آمده خود در ساخت مرغداری در شرکت جدید استفاده کرد.

 کتاب ها و مشارکت عمومی

جاگی واسودو چندین کتاب نوشته است:

1-مهندسی درون (راهنمای سرنوشت) که در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت

2-سه حقیقت بهزیستی

3-Mystic's muslings

واسودو به عنوان یک سخنران محسوب میشد که برای سخنرانی در بسیاری از مجامع و کنفرانس های معتبر در سراسر جهان مانند اجلاس صلح هزاره جهانی ملل متحد، مجلس اعیان پارلمان بریتانیا، موسسه فناوری ماساچوست و موسسه بین المللی توسعه مدیریت دعوت شده است. او همچنین در مجمع سالانه اقتصاد جهانی در سالهای 2007، 2017 و 2020 سخنرانی کرده است.

در آوریل 2017 دولت هند به دلیل خدمات او در حوزه اجتماعی، جایزه پادماویبوسان را در مراسم سرمایه گذاری دهلی نو توسط رییس جمهور شرمی پراناب موکرجی به وی اهدا کرد.


مترجم: شهره خراسانی