ترس و غلبه بر آن..

ترس و غلبه بر آن..

از ثریا افشاری در
Number of replies: 0

ترس و غلبه بر ترس..

ترس احساس واقعی است که میتواند قدرت ما را بگیرد. بیشتر قدرت مادر تصمیم گیری ها و کارهایی است که انجام میدهیم.

ترس میتواند بدون هیچ اخطاری به این تصمیم گیری ها غلبه کرده وما را به سوی راه سرازیری به سوی آینده سوق دهد.

اگر مراحل رشد شما فاقد یک حس قوی شناخت خود باشد، دایم عقیده تان عوض می شود.

با یک گفتگوی ذهنی دایمی، همیشه پریشانید. همیشه در درونتان یک واقعه ناراحت کننده جریان دارد.  زمانی که نیاز داشته اید  دیده شوید پنهان مانده اید. زمانی که احتیاج داشته اید حرف شما را گوش کنند، خاموش مانده‌اید و خیلی چیزهای دیگر مانند اینها که در زندگی پیش می آید.

ترس شما را متقاعد میکند تا نگران، پر از شک و تردید و وحشت باشید. ترس با رجز خوانی های پی در پی شما را در یک حلقه ی بسته، انتقاد از خود می اندازد و ذره ذره از بین میبرد. او شما را متقاعد میکند که به حقیقت وجود خود پشت کرده و تسلیم درد و رنج های گذشته شوید.

ترس شما را دست می اندازد، به شما می فبولاند که به طور حتم شکست خواهید خورد. با خوشحالی به شما یاد آور می شود که تا به حال چندین بار سعی کرد اید ولی موفق نشدید.

ناراحت کننده ترین وضعیت این است که وقتی تر می بیند که شما بر او غلبه نمی کنید صدایش را بلندتر و بلندتر میکند. قبل از اینکه باخبر شوید، ترس قدرت و نیرویی پیدا می کند که می تواند همه ی هستی تان را از بین ببرد. تمام آن هدف هایی را که برایش زحمت کشیده اید وتمام آرزوهایتان  را نابود می کند.


برای اینکه شهامت داشته باشیم، می بایستی ترسهایمان را بپذیریم، آشکار کنیم وبا آنها یکی شویم. تنها راه، شناخت ترس ها و دلیل وجود آنهاست.  برای همین ترس هایمان را به عنوان اشتباهاتی که رخ داده بپذیریم.  این اشتباهات، تجربه های ماست. قسمتی از مشکلات گذشته ی ماست. ترس، بخشی از وجود ماست که می تواند هنگام بروز بعضی از حوادث به ما هشدار دهد و مفید واقع شود. شاید تا به حال متوجه شده باشید سعی در نادیده گرفتن ترس هایمان معمولا فایده ای ندارد. 

ممکن است ضرب المثل " از هر چه بدت می آید سرت می آید " را شنیده باشید. درک این ضرب المثل کلید معمای ترستان است. 


تاثیر مقاومت کردن و قضاوت کردن

مقاومت کردن، قضاوت کردن، تنفر و نپذیرفتن ترس باعث می شود گلویتان بیشتر فشرده شود.

وقتی آنها را ندیده می گیرید، قضاوت می کنید ویا آنها را پنهان می کنید، عملا قدرت را به ترس هایتان واگذار کرده اید.

راه بازگرداندن قدرت به خودتان این نیست که آنها را شکست بدهید. بلکه این است که قلبتان را به روی قسمت های زخم خورده وجودتان باز کنید.


من سعی نمی کنم که بیرونش کنم، یا وادارش کنم چیزی غیر از آن که بوده باشد. این قسمتی از وجود من است. که ترس هایم را با خود دارد. وقتی در شناخت ترس های خودم شکست می خورم و دلم برای این خود ترسانم می سوزد در حالت حلزونی شکل منفی گری پیچیده می شوم. اما زمانی که ترس هایم را می شناسم و بر روی هدیه هایی که با خود برایم می آورد گشوده می مانم، آن وقت بر حقیقت شجاعت و اعتماد به نفس دسترسی می یابم که می فهمم واقعا چه کسی هستم.

اگر چه ترس پنهان شده در پشت دردها بر رنج های ما، مقصر اصلی است، وقتی پذیرفته شود مانند منبع سوختی است که شما را در دنیای شجاعت و ایمان به جلو می راند.

بیایید به زخم های مقدس مان نگاه کنیم، به آنها که در لفافه ترس پیچیده شده اند ، در آنجا که کلید پاکسازی ذهن ها و احیای قلب سلحشورمان را می یابیم، و در جاده زندگی با" ایمان" و " شجاعت " ملاقات  می کنیم که این دو، زندگی های ما را دگرگون می سازد.

"شاد باشید"