چرا كار هنرى،مراقبه اى جديد است؟

چرا كار هنرى،مراقبه اى جديد است؟

از سوسن جدیدی در
Number of replies: 0

چرا كار هنرى،مراقبه اى جديد است؟

بسيارى از ما در مورد فوايد مراقبه شنيده ايم، اما گاهى انجام آن را سخت يافته ايم.تعداد كمى از ما در مورد فوايد بنيادين و عميق بيان هنرى، مى دانيم،در هر حال،خلق هنر،راه ديگرى براى رسيدن به مرحله ى ذهنى مراقبه گون و شفاى عميق آن است.

"لوييس بورژوا"،هنرمند فرانسوى-آمريكايى كه در سال ٢٠١٠ در سن  ٩٨ سالگى درگذشت،گفته كه"هنر ضامن سلامت روانى است و اين مهمترين چيزى است كه من تا كنون گفته ام." براى بورژوا،هنر-خلق هنر-وسيله اى براى فائق آمدن بر احساسات سخت و پر فشار بوده است.او مى گويد،به ياد مى آورد هنگامى كه دختر كوچكى بوده براى مقابله با سلطه ى پدر،با خمير نان مجسمه هاى كوچك مى ساخته است.براى او هنر چيزى فراتر از فرار بوده-هنر او را سالم نگه مى داشته است.


هنر درمانى، اثرى شفابخش بر طيفى از كسالت ها،كه شامل افسردگى،ضربه ى روحى و بيمارى مى شود، دارد؛ و بر سن، جنسيت يا قوميت نيز موثر است. در يك مطالعه ى تحقيقاتى در مورد بيماران سرطانى،با استفاده از هنر درمانى-در مقابل درمان هاى معمول همانند شيمى درمانى و پرتو درمانى-نه فقط از علائم بيمارى سرطان همانند درد،خستگى و اضطراب كاسته شد،بلكه اميد به زندگى هم افزايش يافت.مؤلفين مى گويند اين مطالعه بر روى اين اعتقاد بنا شده كه "پروسه ى خلاقانه،كه شامل خلق هنر است،شفا دهنده ست و طول عمر را زيادتر مى كند و به بيماران يا خانواده هايشان در بالا بردن آگاهى نسبت به خود،كمك مى كند تا از عهده ى بيمارى برآيند و خود را با تجربيات اضطراب آور و دلخراش وفق دهند."


هنر فقط براى شفاى افراد از بيمارى هاى جانفرسا نيست.اينجا چهار علتى را مى بينيم كه چرا فعاليت خلاقانه،همانند يك نسخه ى مؤثر براى روان درمانى عمل مى كند:


١-هنر وسيله ايست براى مراقبه و ارتباط با خود

بيشتر ما درك مى كنيم كه هنر باعث رهايى از واقعيت ناخوشايند مى شود؛اما ظرفيت شفابخشى هنر از كجا مى آيد؟

هنر بر روى حالت هاى ذهنى ما اثر مى گذارد:زمانى كه در قبال احساساتمان مسئوليت پذير باشيم،از ثبات احساسى بهره مند مى شويم.

مطالعات،قدرت مراقبه و علم پشت آن را نشان داده است.يكى از دلايل قدرتمندى آن،پرورش"پذيرش"است.خلق هنر،نوعى مراقبه است،يك تمرين ذهنى فعال كه آگاهى را بالا مى برد و بر رهايى بدن و ذهن وپذيرش احساسات و افكار،بدون قضاوت تأكيد دارد.

هنر،مانند مراقبه،به ما اجازه مى دهد كه فضايى بين افكار منفى و ارتباط با خود واقعيمان بسازيم-فضايى كه نقطه ى مقابل وقتى است كه در احساسات و افكارمان غرق هستيم و خود را با احساسات منفى و زودگذر يكى مى دانيم. "اكهارت تله"،مى نويسد:"  همانند سازى با افكار و احساسات،يك "خود"كاذب مى سازد كه ساخته ى ذهن است و به گذشته چسبيده است.اين "خود"كاذب،هيچ گاه براى مدت زياد،خوشحال يا كامل نيست. شرايط معمولى آن،هميشه يكى از حالت هاى ناراحتى يا پريشان حالى،ترس،كافى نبودن و ناكامل بودن است."خلق هنر،درباره ى دستيابى به حالتى از آگاهى و رها شدن از گفت و گو هاى ثابت و ناتوان كننده ى ذهن است.



٢-هنر،احساسى از جارى شدن و آزادى به دست مى دهد.

هنر همانند مديتيشن،ما را به قسمتى از خودمان كه عميق تر و ساكت تر است،مى برد.ما به حالتى از جارى بودن و آگاهى از لحظه ى حال وارد مى شويم."تله "مى نويسد:"همه ى هنرمندان واقعى،چه بدانند چه ندانند،از درون يك مكان "بى ذهنى" و از يك آرامش درونى خلق مى كنند. "هنرمندان در مى يابند كه فعاليت خلاقانه،ظرفيت تجربه ى فضايى مملو از آگاهى،خالى از هرگونه تفسير و توضيحى را فراهم مى كند.در اين فضا مى تواند هيچ احساسى از شاخص هاى فيزيكى وجود نداشته باشد.نه بدنى و نه شكلى كه بخواهد از ديگرى جدا باشد.

آزادی با هنر


٣-هنر،اجازه ى نمود خود واقعى را مى دهد.

روند خلق هنر،از ارتباط كلامى بى نياز است.خلاقيت،زبان خودش است و انسان ها را قادر مى سازد كه با هم و با خودشان در يك سطح غير كلامى ارتباط برقرار كنند.همان طور كه در درمان هاى خلاقانه با كودكان نشان داده شده،مى تواند راه مؤثرى براى بيان ناگفتنى ها باشد.همچنين توضيح مى دهد كه ما وقتى به يك كار هنرى نگاه مى كنيم،يا به يك موسيقى گوش مى دهيم،چگونه مى توانيم به مركز وجودمان بدون احتياج به دانستن چيز خاصى در مورد سرآغاز ومبدا،دسترسى پيدا كنيم.هنر به وسيله ى شاخص هاى غير كلامى خودش موجوديت مى يابد و ما را براى رسيدن به خودبيانگرى خالص،رهايى مى بخشد.

خویش


٤-هنر به ما كمك مى كند كه ساكن و متمركز شويم

به عنوان مزيت،جالب است بدانيدكه وقتى از "بورژوا" پرسيده شد تا نظرش را در مورد كار عظيمش كه كل زندگى اش را در بر گرفته بود،توضيح دهد و بگويد كه چه چيز بيش از همه او را تحت تأثير قرار داده است،گفت كه"ثبات قدم بوده است."شايد  ما بايد درباره چيزى كه به عنوان "پايان خوش قصه" در نظر مى گيريم ،تجديد نظر كنيم.شايد شادي،كمتر براى تجربه ى وسعت هشيارى و بيشتر براى پروردن فضايى با ثبات و ارتباط هميشگى با خود واقعيمان باشد.

نویسنده: سوسن جدیدی

(توسط یوگا سینا ویرایش شد - زمان اصلی طرح مطلب دوشنبه، 15 اردیبهشت 1399، 12:23 صبح بوده است)